بررسی نمایشنامه روزنه آبی از اکبر رادی و ردیابی سمبولیسم در آن
روزنه آبی اولین نمایشنامه به نگارش درآمده توسط نویسنده معاصر ایرانی، اکبر رادی است. به گفته رادی، تکمیل این متن دو سال به طول انجامید که در ادامه علاوه بر خلاصه ای از داستان، به بررسی نمایشنامه روزنه آبی نیز خواهیم پرداخت.
درباره اکبر رادی
اکبر رادی، نمایشنامه نویس معاصر ایران، از جمله تاثیرگذارترین نویسندگان ادبیات نمایشی کشور است که به تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۱۸ در شهر رشت به دنیا آمد. او به دلیل مشکلات مالی خانوادگی، در دوران کودکی به تهران آمد و پس از طی مراحل تحصیلی، در سال ۱۳۳۸ در رشته علوم اجتماعی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد. پس از اتمام دوره کارشناسی، دوره ارشد را نیمه کاره رها کرد و به معلمی پرداخت.
از آثار اکبر رادی می توان به روزنه آبی، افول، ارثیه ایرانی، هاملت با سالاد فصل، پلکان، لبخند با شکوه آقای گیل و … را نام برد. او تحت تاثیر هنریک ایبسن و آنتوان چخوف دست به قلم برد و می توان ردی از این تاثیرگیری را در آثار او مشاهده کرد. اکبر رادی سرانجام در ۶۸ سالگی (سال ۱۳۸۶) به دلیل ابتلا به بیماری سرطان، در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به حاک سپرده شد.
خلاصه نمایشنامه روزنه آبی
برای بررسی نمایشنامه روزنه آبی ابتدا می بایست داستان این متن نمایشی را به صورت خلاصه مرور کنیم.
نمایشنامه روزنه آبی داستان خانواده پیربازاری را روایت می کند. پیله آقا پیربازاری، پدر خانواده، از مردان ثروتمند رشت در دهه ی ۳۰ است. احسان ، پسر او، مدتی است خانواده را رها کرده و به تهران رفته در حالی که دخترش، افشان، منتظر است هر چه زودتر ازدواج کند و از آن خانه برود. احسان به پیله آقا نامه می فرستد و خبر می دهد که قرار است برای تحصیل به آلمان برود اما برای این منظور به کمک مالی نیاز دارد. پیله آقا توجهی به نامه ی پسر نمی کند.
از طرفی دیگر همسایه ی این خانواده، انوش فومنی، به افشان علاقه نشان می دهد. پیله آقا مخالفت می کند و مایل است افشان را به ازدواج پیرمردی (حاجی زاده ضیابری) درآورد و از طرفی از انوش هم دل خوشی ندارد چون عقیده دارد او باعث شده احسان خانواده را رها کند. پیله آقا پس از بحث و مخالفت با خانواده سرانجام به یکی از املاکش در پیربازار سفر کرده و آنجا می ماند. در این مدت احسان به خانه بر می گردد تا مقدمات سفرش به آلمان را فراهم کند، انوش به افشان پیشنهاد می دهد که با هم فرار کنند. و درنهایت کسی حاضر نیست به استقبال پیله آقا که از سفر برگشته برود.
شخصیت ها در نمایشنامه روزنه آبی
شخصیت پردازی و زبان، هر دو، از عناصر مهم در داستان نویسی و نمایشنامه هستند. بدون داشتن شخصیت، داستانی رخ نخواهد داد و جای گفتن ندارد که شخصیت پردازی نقطه ی قوت و عامل جذب مخاطب محسوب می شود و هرچه قوی تر و پخته تر شکل گیرد، به پیشبرد داستان کمک بیشتری خواهد کرد.
پیله آقا پیربازاری، شخصیت اصلی نمیاشنامه روزنه آبی است. او مردی سالخورده و ثروتمند است که با استفاده از سیاست، منافع خود را حفظ می کند. مردی که از لحاظ عاطفی رابطه ای با خانواده اش ندارد، هم در مسایل مالی هم در مسایل احساسی خساست به خرج می دهد. پیله آقا در تفکرات سنتی که از دوره قاجار برای او به یادگار مانده، زندگی می کند. توجه به حرف مردم و حفظ آبرو برای او از اصول اساسی محسوب می شود. او رفتار احسان را نمی پذیرد و احساس می کند پسرش سعی دارد با آبرویش بازی کند. آن هم آبرویی که سال ها زحمت کشیده تا آن را جمع کند.
در مقابل انوش فومنی، همسایه خانواده پیربازای را داریم که قصد دارد با افشان، دختر پیلهآقا ازدواج کند اما با مخالفت پیربازاری مواجه می شود. انوش در پی ایجاد تحولات است و به نوعی نماد یک روشنفکر را در روزنه آبی دارد. او در برابر تفکرات سنتی پیله آقا می ایستد، می خواهد به احسان کمک کند و برای آزادی و حق تصمیم گیری افشان اصرار می ورزد. دو نیرویی که یکی استبداد و سرکوب را در خانه به وجود آورده و دیگری که از بیرون وارد شده و هر دو نیرو بر سر یک نفر یعنی افشان می جنگند.
تاثیر کودتای 28 مرداد و جریان سمبولیسم
برای پرداختن به نقش افشان در بررسی نمایشنامه روزنه آبی بهتر است مقوله دیگری را هم باز کنیم یعنی: تاثیر جریانات تاریخی یک کشور بر ادبیات آن. از آنجایی که اجتماع و تاریخ دو واقعیت جدانشدنی هستند و هیچ انسانی فارق از تاثیرات اجتماع خود به دنیا نمی آید و بزرگ نمی شود، می توانیم نوع دیدگاه و طرز تفکر و تاثیراتی که اتفاقات تلخ اجتماعی در مردم ایجاد کرده را در آثار نویسندگان و شاعران پیدا کنیم.
نمایشنامه روزنه آبی در سال ۱۳۳۸ به نگارش درآمد. به گفته اکبر رادی، نگارش این متن دو سال به طول انجامید. اگر در تاریخ معاصر ایران به جستجو بپردازیم، کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را می توان حقیقتا واقعه تلخی دانست که نویسندگان و هنرمندان زیادی را تحت تاثیر قرار داد. همانطور که در کتاب “بررسی بازتاب کودتای۲۸مرداد در آثار ابراهیمگلستان” ذکر شده:
« این واقعه علاوه بر بازتاب گسترده به صورت صریح و پوشیده در ادبیات داستانی، در شکلگیری جریان سمبولیسم ادبی تأثیر داشته است. بسیاری از نویسندگان روشنفکر و مبارز به دلیل فشار و اختناق حاکم بر جامعه، با زبان و بیانی رمزی و تمثیلی در نقد مسائل اجتماعی- سیاسی کوشیدند و مسائلی همچون شکست جنبش ملی، روحیه یأس و ناامیدی، استقرار استبداد داخلی و نفوذ مجدد استعمار در مرکز توجه آنان قرار گرفت»
به دنبال دستگیری و به زندان افتادن دکتر مصدق و روی کار آمدن فضل الله زاهدی و از بین رفتن آرزوی تشکیل جمهوریت برای ایران، اختناق و سرکوب در فضای جامعه حاکم شد. تخریب و به آتش کشیده شدن ادارهجات روزنامه و دستگیری روشنفکران و نویسندگان پس از کودتا و اعدام آنها از جمله اعدام دکتر فاطمی، علاوه بر ایجاد رعب و وحشت در مردم، تلخی و غم یک شکست را بر دل ملت گذاشت.
و به این ترتیب باوجود میزان سانسور و سختگیری های موجود در آن مقطع، امکان بروز این تلخی در ادبیات وجود نداشت مگر به کمک جریان سمبولیسم. پس از کودتای بیست و هشت مرداد افرادی که دستی بر قلم داشتند در تلاش بودند به نحوی از وضع موجود انتقاد و به مردم آگاهی بخشند و برای این منظور دست به دامن سمبولیسم شدند.
اگه علاقه داشتی میتونی یه سر به این مطلب هم بزنی: داستان سیاوش و سودابه در شاهنامه
افشان، تنها دختر خانواده پیربازاری، نمادی از مردم جامعه است. مردمی که در جهل گرفتار شدهاند و از خود و صلاح خود آگاهی ندارند. افشان اگر آگاهی داشت نه به پدرش و نه به انوش اجازه نمیداد برای زندگی او تصمیم بگیرند و در این ساختار مثلثی بین نزاع دو گروه، درگیر بماند. با وجود اینکه انوش نیز به درستی علاقه اش را به افشان نشان نمی دهد و گویا تنها در پی تصاحب او است، اما افشان به سمت او متمایل تر است زیرا نسل سنتی که پیربازاری باشد برای درک و نزدیک شدن به نسل جدید هیچ تلاشی نمی کند.
زمانی که پیله آقا برای جلوگیری از ازدواج انوش و افشان از خانه رفته است، افشان سعی دارد حرکت پدر را مقابل همسر آینده اش توجیه کند. اینجاست که انوش به میانه صحبت او می پرد و از او می خواهد حرف پیردخترهای قدیمی را تکرار نکند و حرف تازه ای بزند.
انوش: من مطمئنم که نقشه بوده
افشان: اوه، انوش، خواهش میکنم
انوش: اون جا خالی کرده که مثلاً رشته های مارو پنبه کنه
افشان: اینم از روح سادهش بوده
انوش: چه روح ساده ای!
افشان: آدم گاهی از روی ترس یا احساس تنهایی رفتاری میکنه که اصلاً شایسته نیس؛ ولی…
انوش: اینـا روانشنـاسـی پیـردختـرهـای قدیمیه؛ حرف تازه بزن!
به این صورت افشان که قصد دارد از محیط مردسالارانه خانه جدا شود و در کنار انوش آرامش پیدا کند، تفاوت چندانی بین این دو مرد (پدر و نامزد) نمی بیند. با این حال درنهایت تصمیم می گیرد همراه انوش، از خانه پدری برود. همانطور که احسان به دنبال درک شدن و بهتر شدن وضع خود به تهران و سپس آلمان می رود.
اکبر رادی با مقابل هم قرار دادن نسل جدید و نسل قدیم، هر دو را مورد انتقاد قرار می دهد. پیله آقا دلبسته ی گذشته است و در مواجهه با افکار جدید جبهه می گیرد. اما همانگونه که نسل سنتی محافظه کار عمل می کند ، جوانان روشنفکر در دنیای روزنه آبی نیز هیچ کنشی ندارند و فقط ناظر هستند و صحبت می کنند و عملی از آنها سر نمی زند که خود می تواند نقد نویسنده بر انفعال قشر تجددگرا و تحصیلکرده باشد.