داستان اسطوره مشی و مشیانه: کهن الگوی آفرینش ایرانی
اسطوره مشی و مشیانه یکی از اسطوره های مهم در فرهنگ ایرانی است که به آفرینش نخستین انسان ها اشاره دارد. این اسطوره بیشتر در متون دینی و ادبیات زرتشتی بازتاب یافته و به عنوان بخشی از اسطوره های آفرینش در آیین زرتشتی اهمیت زیادی دارد. در ادامه به شرحی از داستان اسطوره مشی و مشیانه خواهیم پرداخت.
خاستگاه اسطوره مشی و مشیانه
اسطوره مشی و مشیانه خاستگاهی کهن در آیین زرتشتی دارد و به عنوان اسطوره آفرینش نخستین انسان ها به کار میرود. در گذشته، اساطیر نقش مهمی در فرهنگ ها داشتند و مردم را برای درک جهان پیچیده و ناشناخته اطراف خود کمک می کردند تا از طریق داستان ها، به اتفاقات آن معنا دهند و ارتباط عمیقتری با طبیعت، خدایان و یکدیگر برقرار کنند. در صورت تمایل برای مطالعه بیشتر در زمینه پیدایش اساطیر، می توانید وارد لینک شوید.
در داستان اسطوره مشی و مشیانه، آفرینش جهان و انسان ها و همچنین نبرد خیر و شر به عنوان مضامینی محوری مطرح می شود. این اسطوره بازتاب دهنده نگرش زرتشتیان و ایرانیان باستان به انسان، جهان و اخلاقیات است و به نوعی پیوند میان انسان و جهان الهی را نمایان می سازد.
در اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان و بهویژه در بخشهای بندهش و یسنا به اسطوره مشی و مشیانه اشاره شده است. بندهش، یکی از مهمترین متون پهلوی که به مسایل آفرینش، جهانشناسی و تاریخ افسانه ای پرداخته است. در این متن، داستان آفرینش مشی و مشیانه به طور کامل شرح داده شده است. همچنین، از منابع دیگری که به این اسطوره اشاره کرده، می توان دینکرد را نام برد. متنی پهلوی که شامل خلاصه ای از متون زرتشتی است و به مسائل فلسفی و دینی می پردازد.
داستان اسطوره مشی و مشیانه
طبق این اسطوره، دو انسان نخستین به نام های مشی و مشیانه، از گیاهی که در آن ها نهفته بود، شکل می گیرند. آن ها به عنوان نخستین انسانها، مامور به ادامه نسل بشر و زندگی بر زمین می شوند.
آفرینش دو اسطوره مشی و مشیانه
در اساطیر زرتشتی، آفرینش جهان به دو مرحله تقسیم میشود: آفرینش مینوی و آفرینش گیتی.
1. آفرینش مینوی: ابتدا اهورامزدا (خدای نیکی و خرد) جهان مینوی را خلق می کند که شامل فرشته ها و عناصر مقدس است. این مرحله در زمان بیپایان (زروان) اتفاق می افتد که در آنجا همه چیز پاک و بی عیب است.
2. آفرینش گیتی: در این مرحله، اهورامزدا جهان مادی یا همان گیتی را خلق می کند تا مکانی برای نبرد نهایی میان نیروهای نیک و بد باشد. به این ترتیب اهورامزدا، کیومرث که نخستین انسان است را می آفریند.
اگه علاقه داشتی میتونی به این مطلب هم سر بزنی: داستان کیومرث، نخستین انسان در شاهنامه
مرگ کیومرث و پیدایش مشی و مشیانه
پس از مدتی، اهریمن به جهان حمله می کند و مرگ را به وجود می آورد. کیومرث توسط نیروهای اهریمنی کشته می شود اما از نطفه ای که از او به زمین می ریزد، مشی و مشیانه به وجود می آیند. ابتدا نطفه او به مدت ۴۰ سال در زمین می ماند و سپس دو گیاه به هم چسبیده، مانند ریواس، از آن رشد می کنند. این دو گیاه به تدریج به شکل انسان تبدیل می شوند و مشی (نخستین مرد) و مشیانه (نخستین زن) از آن دو به وجود می آیند.
اهورامزدا به عنوان خالق نیکی و خرد، به مشی و مشیانه دستور می دهد که از قوانین راستکاری پیروی کرده و نسل بشر را افزایش دهند. اهریمن نیز که با این آفرینش اهورامزدا مخالف است، در طول زندگی مشی و مشیانه سعی میکند آن ها را از راه راست منحرف کند. آن دو نیز تحت تاثیر اهریمن، اولین خطا را مرتکب می شوند و در نتیجه، این خطا، آغاز ناپاکی و مشکلات در نسل بشر محسوب میشود.
کهن الگوهای آفرینش در دیگر فرهنگ ها
انسانها همواره به دنبال پاسخ به سوالات اساسی درباره منشا جهان، زندگی و پیدایش انسان بوده است. از این رو می توان در فرهنگ های مختلف، در کنار دیگر اساطیر و افسانه ها، کهن الگوی آفرینش را پیدا کرد. در ادامه به داستان های مشابه اسطوره مشی و مشیانه اشاره خواهیم کرد.
در اساطیر هندو
در اسطوره های هندو، پورووشا نخستین انسان است. پورووشا (Purusha) یک مفهوم بسیار مهم و پیچیده در فلسفه و اساطیر هندو است. این واژه در متون مختلف هندو به معانی گوناگون به کار می رود، اما به طور کلی، پورووشا به عنوان “انسان کیهانی” یا “خدا-انسان” در نظر گرفته می شود.
در متون ودایی، بهویژه در ریگودا، پورووشا به عنوان یک موجود کیهانی توصیف می شود که از او تمامی جهان خلق شده است و دارای هزار سر، هزار چشم و هزار پا یاد می باشد. او به قدری بزرگ است که تمام جهان تنها یک چهارم او را در بر می گیرد و سه چهارم او فراتر از دسترس و فهم بشری است. در اساطیر هندو، پورووشا نه تنها به عنوان منبع خلق جهان، بلکه به عنوان نماد از یگانگی و ارتباط انسان با کیهان و یا خدایان شناخته می شود. او نشان دهنده وحدت همه چیز در جهان و رابطه میان فرد، جامعه و کیهان است.
در داستان این اسطوره شرح داده میشود که خدایان در آغاز جهان، پورووشا را قربانی میکنند و از اندام های او جهان را می سازند. سر پورووشا به برهمین ها (کاهنان و دانشمندان)، بازوهای او به کشتریاها (جنگجویان)، ران های او به ویشیاها (تاجران و کشاورزان) و پاهای او به شودراها (خدمتکاران و کارگران) تبدیل می شوند. این تقسیم بندی نشان دهنده شکل گیری طبقات اجتماعی در جامعه هندو است.
در اساطیر اسکاندیناوی
از دیگر داستان های مشابه با آفرینش اسطوره مشی و مشیانه، می توان به داستان ایجاد نخستین انسان ها از بدن یک کوه یخ غول پیکر به نام یمیر (Ymir) اشاره کرد. در اساطیر اسکاندیناوی، این غول یخی اولین موجود زنده ای است که از آب های یخزده و آتش های سوزان جهان اولیه خلق شد. او از قطرات ذوبشده این یخها شکل گرفت و به عنوان یک موجود اولیه، نسل غولها را به وجود آورد. یمیر در اساطیر نورس به عنوان پدر غول ها شناخته می شود و نقشی کلیدی در داستان آفرینش جهان در اساطیر نورس دارد.
این اسطوره در نهایت توسط سه خدای اصلی اساطیر اسکاندیناوی به نام های اودین، ویلی و وه کشته شد. از بدن او جهان ساخته شد به این صورت که از گوشت او زمین، از خون او دریا و اقیانوس ها، از استخواه های او کوه، از موی او درختان، از جمجمه از آسمان، از مغز او ابرها و از چشم های او خورشید و ماه پدید آمد.
در اساطیر چینی
افسانه پانگو روایت میکند که در آغاز، جهان به صورت یک تخم مرغ عظیم و هرج و مرج گونه (کائوس) بود. درون این تخم، پانگو به خواب فرو رفته بود. پس از گذشت ۱۸ هزار سال، پانگو از خواب بیدار شد و با تبر بزرگی که در دست داشت، تخم را به دو نیم کرد. قسمت های سبک تر و شفاف تر تخممرغ به آسمان تبدیل شدند و قسمت های سنگین تر و تاریک تر به زمین. پانگو با ایستادن میان زمین و آسمان، از فروپاشی آن ها جلوگیری کرد.
با گذشت زمان، پانگو آسمان را هر روز بالاتر برد و زمین را ضخیم تر کرد. او به مدت ۱۸ هزار سال به این کار ادامه داد تا آسمان و زمین به وضعیت کنونی خود رسیدند. در نهایت، پس از اتمام کار، پانگو جان سپرد و از بدن او اجزای مختلف جهان شکل گرفتند:
– نفس پانگو به باد و ابرها تبدیل شد.
– صدای او به رعد و برق تبدیل شد.
– چشم های او به خورشید و ماه تبدیل شدند.
– گوشت او به خاک و زمین، و استخوان هایش به صخره ها و کوه ها تبدیل شدند.
– موهایش به جنگل ها و گیاهان تبدیل شدند.
کلام آخر
اسطوره مشی و مشیانه یکی از روایت های بنیادین آفرینش انسان در فرهنگ ایرانی است که نشاندهنده پیوند میان آفرینش انسان و نبرد بیپایان میان نیروهای نیک و بد است که در نهایت، به پیروزی نیکی منجر میشود. شباهت هایی با دیگر اسطوره های آفرینش در فرهنگ های گوناگون دارد. این اسطوره، علاوه بر اهمیت دینی، نقش مهمی در شناخت نگرش های فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی مردم ایران باستان ایفا می کند و پیوند عمیقی میان انسان، جهان و نیروهای الهی را نشان می دهد.