سینمای امپرسیونیسم و ویژگی های آن
سینمای امپرسیونیسم فرانسه یکی دیگر از جنبش های سینمایی مهم قرن بیستم بود که در دهه ۱۹۲۰ شکل گرفت. این جنبش که در تقابل با سینمای روایی سنتی قرار داشت، تمرکز خود را بر جنبه های زیبایی شناختی و حسی فیلمسازی معطوف کرد و تلاش داشت تجربه های درونی و ذهنی شخصیت ها را به شکل بصری و با استفاده از تکنیک های سینمایی پیشرفته بیان کند.
در این مقاله به بررسی ویژگی ها و تاثیرگذاری این جنبش بر فیلمسازی می پردازیم.
شکل گیری سینمای امپرسیونیسم
سینمای امپرسیونیسم فرانسه در دوران پس از جنگ جهانی اول شکل گرفت، زمانی که فرانسه از لحاظ فرهنگی و هنری به دنبال راهی برای بازسازی و احیای خود بود. این جنبش تحت تاثیر امپرسیونیسم در نقاشی شکل گرفت و کارگردانان آن در تلاش بودند که در فیلم های خود همانند نقاشان امپرسیونیست، احساسات و دریافت های لحظ های و ذهنی را به تصویر بکشند.
دلیل نام گذاری سینمای امپرسیونیسم فرانسه به تاثیرات مستقیم آن از جنبش امپرسیونیسم در نقاشی بازمی گردد. همانطور که نقاشان امپرسیونیست مانند کلود مونه، ادگار دگا و پیر آگوست رنوار به جای ترسیم دقیق جزئیات، تلاش می کردند لحظات گذرا، نور طبیعی و احساسات لحظه ای را با ضربات سریع قلم مو و ترکیبات رنگی زنده به تصویر بکشند، فیلمسازان سینمای امپرسیونیسم نیز به جای روایت داستان های خطی و واقع گرایانه، به بیان تجربیات درونی و ذهنی شخصیت ها از طریق فرم های سینمایی پرداختند.
سینمای امپرسیونیسم فرانسه همچنین به عنوان پاسخی به سلطه سینمای هالیوود و روایت های خطی و صنعتی آن شکل گرفت، چرا که هنرمندان فرانسوی به دنبال خلق آثاری هنری و نوآورانه بودند که بتواند سینما را به عنوان یک هنر ناب معرفی کند. برخی از مهمترین فیلمسازان این جنبش عبارتند از: آبل گانس، ژان اپشتاین و مارسل لربیه
ویژگی های شاخص سینمای امپرسیونیسم
این جنبش بر تجربه های بصری و حسی متمرکز بود و به دنبال به تصویر کشیدن احساسات و تجربیات ذهنی شخصیت ها از طریق فرم های سینمایی بود. ویژگی های شاخص این جنبش عبارتند از:
نورپردازی و کنتراستهای بصری
یکی از مشخصه های سینمای امپرسیونیسم، استفاده از نورپردازی غیرطبیعی برای خلق حس های درونی و ذهنی شخصیت ها بود. نور و سایه در این سینما برای ایجاد جوهای احساسی متفاوت به کار می رفت و گاهی با انعکاس یا شکست نور در نماها، واقعیت را به شکل غیرطبیعی و اغراق آمیز نشان می داد.
فوکوس نرم و استفاده از تکنیک های بصری پیشرفته
در سینمای امپرسیونیسم از فوکوس نرم، لنزهای خاص و دیگر تکنیک های سینمایی برای خلق احساساتی همچون رویا، نوستالژی یا ناراحتی استفاده می شد. این تکنیک ها به فیلم ها حالتی شاعرانه و سورئال می بخشید.
تدوین سریع و متداخل
برخلاف سینمای سنتی که تدوین به شکل روان و خطی بود، امپرسیونیست ها از تدوین سریع و به هم پیوسته برای نمایش تجربیات ذهنی استفاده می کردند. این نوع تدوین به بیننده کمک می کرد تا از طریق برش های سریع به درون ذهن شخصیت ها وارد شود و احساسات آن ها را تجربه کند.
زاویه های غیرعادی دوربین
امپرسیونیست ها به دنبال به چالش کشیدن استانداردهای بصری هالیوود بودند، بنابراین زاویه های غیرعادی دوربین را به کار می گرفتند تا بتوانند فضای درونی و حسی شخصیت ها را به شکل اغراق شده نمایش دهند. این نماها معمولا از زوایای پایین یا بالا گرفته می شد تا حالات روانی را بیشتر برجسته کنند.
موسیقی و جلوه های صوتی
موسیقی و صدا در سینمای امپرسیونیسم نقشی مهم در تقویت احساسات بصری ایفا می کردند. هرچند بیشتر فیلم های این جنبش صامت بودند، اما موسیقی زنده و جلوه های صوتی متنوع به فیلم ها حس و حال دراماتیک و هیجانی می بخشید.
شخصیت پردازی
داستان ها و شخصیت پردازی در این جنبش به جای تاکید بر روایت های خطی، بیشتر به دنبال به تصویر کشیدن حالات روانی و درونیات شخصیت ها بودند. شخصیت های فیلم های امپرسیونیستی اغلب درگیر کشمکش های عاطفی، خاطرات و تجربیات ذهنی بودند. برخلاف شخصیت های ثابت و قهرمانانه سینمای کلاسیک، در این جنبش، شخصیت ها پیچیدگی روانشناختی بیشتری داشتند و بیشتر درگیر عواطف، خاطرات و دنیای درونی خود بودند.
داستان ها معمولا بر عشق نافرجام، وسواس های ذهنی، ترس ها و تجربیات فردی تمرکز داشتند و فیلمسازان به دنبال بیان احساسات از طریق فرم های بصری و حرکات دوربین بودند.
تاثیرات از نقاشی امپرسیونیسم
فیلمسازان امپرسیونیست همانند نقاشان امپرسیونیست به جای تمرکز بر واقعیت عینی، بر تجربه ی ذهنی و حسی تاکید داشتند و از ابزارهای بصری برای خلق حس ها و تجربه های فردی استفاده می کردند. برخی تاثیرات فیلمسازان از نقاشان در این جنبش در قسمت زیر ذکر شده است:
- تاکید بر لحظات گذرا و احساسات فردی، نمایش لحظات کوتاه و تغییرات نور
- تکنیک های بصری خاص و نقش مهم نور و رنگ
- استفاده از حرکت و جریان آب، هوا و نور برای نمایش احساسات زندگی
- استفاده از زاویه های غیرعادی و غیرطبیعی برای به تصویر کشیدن جهان
اگه علاقه داشتی میتونی به این مطلب هم سر بزنی: جنبش سینمایی اکسپرسیونیم آلمان
فیلم های معروف جنبش امپرسیونیسم
- چرخ به کارگردانی آبل گانس: یکی از برجسته ترین فیلم های این جنبش که با استفاده از تدوین سریع و نماهای احساسی، تجربه ای جدید از سینمای هنری ارائه کرد.
- ناپلئون به کارگردانی آبل گانس: این فیلم یکی از شاهکارهای سینمای امپرسیونیسم بود که با تکنیک های تصویری خلاقانه مانند تقسیم صفحه به بیان احساسات و درونیات شخصیتها پرداخت.
پایان سینمای امپرسیونیسم و تاثیرات آن
با ظهور سینمای ناطق و تحولات سیاسی و اقتصادی دهه ۱۹۳۰، سینمای امپرسیونیسم فرانسه به تدریج از بین رفت. این تحولات سیاسی، عمدتا به تغییرات اجتماعی و اقتصادی پس از جنگ جهانی اول و بحران های سیاسی دهه ۱۹۳۰ مرتبط بود. با وقوع جنگ، بسیاری از هنرمندان و فیلمسازان به سمت ایده های جدیدتر و اجتماعی تر گرایش پیدا کردند و دیگر نتوانستند به مضامین احساسی و ذهنی که امپرسیونیسم به آنها پرداخته بود، ادامه دهند.
همچنین ظهور جنبش های سیاسی مانند فاشیسم و کمونیسم در اروپا و نیاز به تبیین مسائل اجتماعی و سیاسی به جای تمرکز بر احساسات فردی، تاثیر زیادی بر انحلال این جنبش داشت. بدین ترتیب، امپرسیونیسم جای خود را به سبک های جدیدی همچون نئورئالیسم و سینمای اجتماعی داد که به بررسی واقعیت های عینی و اجتماعی پرداختند.
اما تاثیرات این جنبش بر سینمای جهانی همچنان پابرجا بود. بسیاری از تکنیک های بصری و حسی این جنبش بر سینمای آوانگارد، فیلمسازان موج نوی فرانسه و حتی سینمای هالیوود تاثیر گذاشتند. همچنین تاکید بر احساسات و تجربیات ذهنی شخصیت ها در سینمای امپرسیونیسم بر ژانرهایی همچون درام روانشناختی و فیلم نوآر تاثیر قابل توجهی داشت.
کلام آخر
جنبش امپرسیونیسم فرانسه، به عنوان یکی از دوره های کوتاه اما تاثیرگذار در تاریخ سینما شناخته می شود که نقش مهمی در توسعه زبان سینمایی ایفا کرد. فیلمسازان این جنبش با استفاده از تکنیک های نوآورانه، به خصوص در بازنمایی احساسات ذهنی و تجربیات درونی شخصیت ها، مرزهای سینما را فراتر از روایت های سنتی بردند. اگرچه سینمای امپرسیونیستی در دهه ۱۹۳۰ کمرنگ شد و جای خود را به دیگر سبک ها داد، اما میراث آن همچنان در فیلمسازی هنری و تجربی دیده می شود. این جنبش به سینماگران یاد داد که می توان از فیلم به عنوان وسیله ای برای بیان احساسات فردی و درونیات استفاده کرد و از واقعیت عینی فراتر رفت.