توضیح تفکرات ناتورالیسم در ادبیات

توضیح تفکرات ناتورالیسم در ادبیات

تفکرات ناتورالیسم در ادبیات، به عنوان یکی از جریان‌ های فکری برجسته قرن نوزدهم، نگاهی تازه و متفاوت به واقعیت‌ های زندگی انسان داشت. این مکتب ادبی با هدف نشان دادن حقیقت‌ های بی‌ پرده و گاهی تلخ، ما را به دنیایی می‌ برد که در آن انسان‌ ها اسیر نیروهای طبیعت، محیط اجتماعی و غرایز اولیه خود هستند. نویسندگان ناتورالیست با بررسی زوایای تاریک و پیچیده زندگی انسان، شیوه ای تازه ای در ادبیات پدید آوردند. در ادامه به بررسی کامل نحوه شکل گیری تفکرات ناتورالیسم و ویژگی های آن می پردازیم.

 

مقدمه ای بر مکتب ناتورالیسم در ادبیات

 

ناتورالیسم یا طبیعت گرایی به عنوان یکی از جنبش های بزرگ ادبی در قرن نوزدهم، دیدگاهی علمی و واقع گرایانه به جهان ارائه می دهد. این مکتب از اصول علمی به ویژه نظریه داروین درباره تکامل الهام گرفت و انسان را به عنوان موجودی تحت تاثیر محیط و وراثت می دانست. نویسندگان ناتورالیست تلاش کردند تا با نگاهی بی طرفانه و دقیق، واقعیت های تلخ و زشت زندگی را به تصویر بکشند. در این دیدگاه، انسان مانند سایر موجودات زنده، تحت سلطه نیروهای طبیعی و اجتماعی است که بر زندگی او تسلط دارند.

ناتورالیسم، برخلاف جنبش های رمانتیک که به دنبال زیبایی ها و آرمان ها بودند، واقعیت زندگی را با تمام چالش ها و سختی هایش نشان می دهد. این مکتب به دنبال نمایش زندگی انسان ها در موقعیت های دشوار، از جمله فقر، بدبختی و نابرابری اجتماعی است. ناتورالیست ها بر این باور بودند که شخصیت های داستانی، نه تنها تحت تاثیر انتخاب های شخصی بلکه بیشتر به واسطه وراثت و شرایط محیطیشان شکل می گیرند.

 

 

شکل گیری و گسترش تفکرات ناتورالیسم

 

ناتورالیسم در اواخر قرن نوزدهم در اروپا، به ویژه فرانسه، تحت تاثیر نویسندگانی همچون امیل زولا شکل گرفت. زولا، که از پیشگامان این مکتب محسوب می شود، معتقد بود که ادبیات باید همانگونه که علم به دنبال کشف حقیقت است، به بررسی و توصیف دقیق زندگی واقعی بپردازد. در این دوره، نویسندگان ناتورالیست تلاش کردند تا از طریق مطالعه دقیق واقعیت های زندگی، به کشف علل رفتار انسان و نقش عوامل محیطی و اجتماعی در آن بپردازند.

این مکتب به سرعت در کشورهای دیگر نیز مورد استقبال قرار گرفت. در آمریکا، نویسندگانی چون جک لندن و تئودور درایزر آثار ناتورالیستی مهمی خلق کردند که به تصویر کشیدن زندگی دشوار انسان ها و تاثیر نیروهای طبیعی و اجتماعی بر سرنوشت آن ها را محور قرار دادند. در نهایت، ناتورالیسم به یکی از جنبش های ادبی جهانی تبدیل شد و تاثیر عمیقی بر نسل های بعدی نویسندگان گذاشت.

 

 

تاثیرات نظریات علمی بر تفکرات ناتورالیسم

 

نظریه های علمی، پایه های اصلی تفکرات ناتورالیستی را تشکیل می دهند. ناتورالیسم بر این باور است که همانطور که طبیعت بر تمام موجودات زنده حکمرانی می کند، زندگی انسان ها نیز از اصول طبیعی، وراثتی و محیطی پیروی می کند. در این دیدگاه، اراده آزاد انسان ها نقشی اندک دارد و بسیاری از جنبه های زندگی انسان ها به شرایط غیرقابل کنترل نظیر وراثت و محیط بستگی دارد. این نوع نگاه علمی به انسان، ناتورالیسم را از سایر جنبش های ادبی متمایز می کند.

نویسندگان ناتورالیست معتقد بودند که برای درک عمیق تر رفتارهای انسانی باید به عوامل علمی و زیستی توجه شود. این نگاه علمی به زندگی به نویسندگان ناتورالیست کمک کرد تا آثارشان بیشتر شبیه به یک مطالعه یا آزمایش علمی باشد، تا بتوانند تاثیرات طبیعت و وراثت را بر انسان ها در شرایط مختلف نشان دهند. ناتورالیسم به نوعی تلاشی است برای کشف قوانین طبیعی و اجتماعی زندگی انسان از طریق ادبیات.

 

 

نگاه ناتورالیستی به انسان: جبرگرایی، وراثت و محیط

 

یکی از اصول محوری تفکرات ناتورالیسم این است که انسان ها بیش از آنکه تحت تاثیر اراده و خواسته های خود باشند، به واسطه وراثت و محیطشان شکل می گیرند. نویسندگان ناتورالیست به جبرگرایی اعتقاد داشتند؛ به این معنا که سرنوشت انسان ها به نیروهای طبیعی و اجتماعی وابسته است و آنها تقریبا هیچ کنترلی بر روی زندگی خود ندارند. در واقع، در آثار ناتورالیستی، انسان ها مانند حیواناتی به تصویر کشیده می شوند که تحت تاثیر غرایز، وراثت و محیط خود عمل می کنند.

این دیدگاه جبرگرایانه در ناتورالیسم به طور مکرر در داستان های مختلف این مکتب تکرار شده است. شخصیت های ناتورالیستی اغلب در مواجهه با نیروهای طبیعی یا اجتماعی همچون فقر، بیماری یا نابرابری های اجتماعی، ناتوان از تغییر سرنوشت خود هستند. این نگاه به زندگی، تصویری از انسان ارائه می دهد که در تلاش برای بقا است اما به ندرت می تواند بر محدودیت های زیستی و اجتماعی خود غلبه کند.

 

  • انسان تحت تاثیر غرایز خود عمل می کند
  • انسان در برابر نیروهای طبیعی و یا اجتماعی ناتوان است
  • زندگی و سرنوشت انسان تحت تاثیر وراثت است، نه اراده ی او

 

همچنین در تفکرات ناتورالیسم، تقدیر و نیروهای غیرقابل کنترل نقش بزرگی در سرنوشت شخصیت ها ایفا می کنند. نیروهایی همچون طبیعت، وراثت و محیط، به قدری قوی هستند که حتی اراده و تلاش انسان نیز نمی تواند آن ها را تغییر دهد. از این رو، شخصیت های ناتورالیستی اغلب در برابر چالش های زندگی تسلیم می شوند و سرنوشت تلخی را تجربه می کنند.

این نگاه به تقدیر و نیروهای غیرقابل کنترل در بسیاری از آثار ناتورالیستی به تصویر کشیده شده است. به عنوان مثال، در رمان های امیل زولا، شخصیت ها به طور مداوم با نیروهایی مبارزه می کنند که از اراده آن ها فراتر است و در نهایت، سرنوشتی تلخ و اجتناب ناپذیر را تجربه می کنند.

 

 

اگه علاقه داشتی میتونی یه سر به این مطلب هم بزنی: شرحی بر مکتب ادبی رئالیسم

 

 

اهمیت تصویرگری واقعیت در تفکرات ناتورالیسم

 

در تفکرات ناتورالیسم به طور خاص به دقت و جزئی نگری در توصیف واقعیت های روزمره تاکید می شود. این جزئیات می تواند شامل محیط های فقیرانه، شرایط زندگی سخت کارگران یا حتی وضعیت روحی و جسمی شخصیت ها باشد. ناتورالیست ها باور داشتند که نشان دادن این جزئیات، به خواننده کمک می کند تا به درک عمیق تری از زندگی انسان ها برسد.

در آثار مکتب طبیعت گرایی، هیچ جنبه ای از زندگی روزمره ناگفته نمی ماند و حتی ناخوشایندترین و تیره ترین جنبه ها نیز به تصویر کشیده می شوند. هدف این است که واقعیت به همان شکلی که هست، بدون هیچگونه اغراق یا تلطیف، نشان داده شود. هدف این نوع تصویرگری از واقعیت این است تا مخاطب با چالش ها و واقعیت های سخت زندگی آشنا شود و نسبت به آنهایی که شاید در زندگی شخصی خود تجربه نکرده، آگاهی پیدا کند.

پس با شناخت تفکرات ناتورالیسم می توان گفت این مکتب تلاش می کند تا واقعیت های زندگی را بدون هیچ گونه تزئین یا تخیل، به همان شکلی که هستند نشان دهد و تقدیر و نیروهای غیرقابل کنترل را به عنوان بخش جدایی ناپذیر این واقعیت معرفی کند.

 

 

ویژگی های آثار ادبی ناتورالیسم

 

آثار ناتورالیستی از جنبه داستان و شخصیت پردازی تفاوت های اساسی با سایر مکاتب دارند. در ادامه ویژگی های خاص این مکتب در داستان پردازی و نوع پردازش شخصیت آورده شده است:

 

  • در داستان های ناتورالیستی، تمرکز بر روی نشان دادن واقعیت های خشن و تلخ زندگی انسان است.
  • اغلب روایت ها، ساده و خطی هستند که در آن شخصیت ها به تدریج به سمت سرنوشت خود کشیده می شوند.
  • موضوعات زندگی انسان به عنوان بخشی از طبیعت دیده می شوند و نویسندگان سعی می کنند تا تاثیر نیرو های غیرقابل کنترل مانند تقدیر را در روند داستان به وضوح نشان دهند.
  • در این مکتب، هیچگونه پیچیدگی فانتزی یا تخیلی وجود ندارد و همه چیز از دریچه واقعگرایی علمی بررسی می شود.
  • در شخصیت پردازی ناتورالیستی، شخصیت ها اغلب موجوداتی ضعیف و بی قدرت در برابر نیروهای طبیعی و اجتماعی هستند.
  • شخصیت ها برخلاف قهرمانان ادبیات رمانتیک یا کلاسیک، موجوداتی معمولی با نقاط ضعف فراوان هستند.
  • شخصیت ها تحت تاثیر غرایز و شرایط محیطی خود قرار دارند و بیشتر به عنوان قربانیان شرایط نشان داده می شوند.
  • در تفکرات ناتورالیسم، شخصیت ها باید به صورت بی طرفانه و علمی مطالعه شوند و به همین دلیل، اغلب از توصیفات دقیق و جزئی نگرانه برای نشان دادن انگیزه ها و رفتارهای شخصیت ها استفاده می شد.
  • شخصیت های مکتب طبیعت گرایی، چه در اوج داستان و چه در پایان، به سرنوشتی تلخ و اجتناب ناپذیر دچار می شوند که نشان از جبرگرایی حاکم بر زندگی آن ها دارد.

 

 

کلام آخر

 

تفکرات ناتورالیسم یا طبیعت گرایی به ما نشان داد که زندگی همیشه همان‌ گونه نیست که در داستان‌ های عاشقانه یا ماجراجویانه می‌ بینیم. این مکتب ادبی، با تاکید بر واقعیت‌ های تلخ و پیچیده زندگی، چهره‌ ای متفاوت از انسان و جهان ارائه داد. با شناخت بهتر این جریان، شاید نگاهی جدید به داستان‌ های زندگی واقعی پیدا کنیم و بفهمیم که گاهی، ادبیات نه برای فرار از واقعیت، بلکه برای درک عمیق‌ تر آن است.

 

پریسا سعادت وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

10 + شش =