تاریخچه و تاثیر درفش کاویانی در ادبیات معاصر

تاثیر درفش کاویانی در ادبیات معاصر

درفش کاویانی یکی از نمادهای پرافتخار تاریخ و اساطیر ایران است که از دیرباز تا امروز در فرهنگ، ادبیات و هویت ملی ایرانیان جایگاهی ویژه داشته است. این درفش به عنوان پرچمی نمادین در دوره های مختلف تاریخی، پیام آور آزادگی، عدالت طلبی و همبستگی مردم بوده است. در این مقاله به تاریخچه ی این درفش، روایت آن در شاهنامه فردوسی، و تاثیر درفش کاویانی در ادبیات معاصر می پردازیم.

 

 

درفش کاویانی در تاریخ ایران 

 

درفش کاویانی در متون تاریخی به عنوان پرچم ملی ایران و نمادی از اتحاد و مبارزه با ظلم شناخته می شود. بر اساس روایت ها، این درفش ابتدا تکه ای چرمین بود که کاوه آهنگر آن را بر سر نیزه ای بست و علیه ضحاک، پادشاه ستمگر، برافراشت. در دوران شاهنشاهی ساسانی، نماد و علامتی از این درفش به پرچم رسمی کشور بدل شد و به آن ویژگی های باشکوهی اضافه کردند از جمله افزودن جواهرات، ابریشم و نقش هایی از خورشید و ماه.

این درفش تا دوره ی حمله ی اعراب به ایران و شکست خوردن ایران در نبرد قادسیه، به عنوان پرچم رسمی شناخته می شد و پس از آن، هرچند از بین رفت و کارکرد رسمی خود را از دست داد، اما جایگاهش در اساطیر و ادبیات همچنان محفوظ ماند.

 

 

درفش کاویانی در شاهنامه فردوسی

 

درفش کاویانی در شاهنامه فردوسی با روایت قیام کاوه آهنگر علیه ضحاک، آورده شده و از آن به عنوان نمادی از شورش علیه ظلم و استبداد یاد می شود. خلاصه ای از این داستان را می توانید در اینجا بخوانید:

 

ضحاک، شاه ستمگر، با قدرتی اهریمنی بر ایران حکومت می کرد و به دستور او هر روز مغز دو جوان ایرانی برای خوراک مارهایی که بر شانه هایش روییده بودند، استفاده می شد. در این دوران تاریک، کاوه آهنگر، که فرزندانش نیز قربانی ظلم ضحاک شده بودند، از میان مردم برخاست و دست به اعتراض زد. او با جمع کردن توده های مردمی، درفشی از پیشبند چرمی خود ساخت، آن را بر سر نیزه بست و علیه ضحاک قیام کرد. کاوه پس از گرد آوردن مردم به دور خود، به نزد فریدون در کوه البرز رفت و به او در سرنگون کردن ضحاک کمک کرد. 

 

 

اگه علاقه داشتی میتونی یه سر به این مطلب هم بزنی: داستان فریدون و سه پسرانش از شاهنامه

 

 

درفش کاویانی در ادبیات معاصر

 

درفش کاویانی در طول تاریخ به یکی از مفاهیم کلیدی در ادبیات ایران تبدیل شده است. شاعران و نویسندگان در اشعار و داستان های خود بارها به این نماد اشاره کرده اند تا روحیه ی ملی گرایی، مقاومت و اتحاد را در مخاطبانشان برانگیزند.


در دوران جنبش مشروطه و پس از آن، این نماد دوباره جان گرفت. در این دوران، بازگشت به مفاهیم باستانی و ایرانی، از جمله نمادهایی مانند درفش کاویانی، تحت تاثیر شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن زمان گسترش یافت. این دوره که در تاریخ معاصر ایران سراسر از مبارزه برای آزادی، قانون مداری و برقراری عدالت بود، باعث شد بسیاری از روشنفکران و شاعران در گذشته ی ایران به دنبال شکوه از دست رفته برای الهام گرفتن، احیای هویت ملی و تقویت روحیه ی مبارزاتی مردم باشند.

 

دلایل بازگشت به مفاهیم باستانی در دوران مشروطه:

 

  • احیای هویت ملی:
    با آغاز جنبش مشروطه، جامعه ی ایران که از سلطه ی استبداد داخلی و نفوذ قدرت های خارجی روس و انگلیس به ستوه آمده بود، برای پیدا کردن هویتی مستقل و قدرتمند نیاز شدیدی یافت. در این میان نمادهایی مانند درفش کاویانی، که نمایانگر آزادی خواهی بودند، بهترین گزینه ها برای بازنمایی این هویت بودند.
  • نقد استبداد:
    یکی از اهداف اصلی انقلاب مشروطه، مبارزه با استبداد شاه و تغییر وضعیت حاکمیت قانون از پادشاهی مطلق به پادشاهی مشروطه بود. داستان درفش کاویانی، که از قیام کاوه آهنگر علیه استبداد ضحاک روایت می کند، الگویی آرمانی برای این جنبش  بود. 
  • تاثیر جریان های فکری غربی:
    در این دوره، آشنایی با مفاهیم مدرن مانند ناسیونالیسم و هویت ملی، از طریق آثار ترجمه شده و تحصیل کردگان خارج از کشور، باعث شد روشنفکران به دنبال ریشه های تاریخی ایران برای بازسازی حس ملی گرایی باشند. 
  • نقش شاعران و نویسندگان:
    شاعران و نویسندگان دوران مشروطه، از جمله عارف قزوینی، ملک الشعرای بهار و میرزاده عشقی، با بازگشت به نمادها و داستان های تاریخی، تلاش کردند مفاهیمی همچون عدالت، آزادی و اتحاد را تقویت کنند. استفاده از درفش کاویانی در اشعار و مقالات آن ها، بازتابی از تلاش برای برانگیختن حس افتخار به گذشته و الهام بخشی به مردم بود.

 

 

نمونه هایی از اشاره به درفش کاویانی در ادبیات معاصر

 

همانطور که اشاره شد، شاعران دوران مشروطه اغلب از داستان کاوه آهنگر و درفش کاویانی برای نقد استبداد قاجار و استعمار خارجی استفاده می کردند. ملک الشعرای بهار در اشعار خود بارها به این نماد اشاره کرد و آن را به عنوان پرچم آزادی خواهی معرفی کرد. این اشاره ها در کنار تلاش برای ایجاد آگاهی سیاسی، به برقراری ارتباط میان جنبش مشروطه و ارزش های ملی نیز کمک کننده بودند. در قسمت زیر، بخشی از مثنوی ساقی نامه اثر ملک الشعرای بهار را می خوانیم:

 

تاثیر درفش کاویانی در ادبیات معاصر

تاثیر درفش کاویانی در ادبیات معاصر

 

خوش آن روزگار همایون ما

خوش آن بخت پیروز میمون ما

 

کنون رفته آن تیر از شست ما

نمانده است جز باد در دست ما

 

کجا رفت‌ هوشنگ‌ و کو زردهشت

کجا رفت جمشید فرخ‌ سرشت

 

کجا رفت آن کاویانی درفش

کجا رفت آن تیغ‌ های بنفش

 

کجا رفت آن کاوه نامدار

کجا شد فریدون والا تبار

 

عارف قزوینی از دیگر شاعران دوره قاجار بود که به سرودن اشعار سیاسی و ملی گرایی می پرداخت. از معروف ترین سروده های او که تا به امروز هم در مناسبت های انقلابی از آن استفاده می شود، می توان به شعر از خون جوانان وطن لاله دمیده، اشاره کرد. در قسمت زیر، بخشی از اشاره به درفش کاویانی را در یکی از تصنیف های این شاعر می خوانیم:

 

ساقی مهوش بده جامی از آن

باده گلگون

 

ای وطن من

تو لیلای منی

 

من بر تو مجنون

 

پاینده بادا درفش کاویان

تیغ فریدون

 

ای دل غافل

بر احوال وطن

 

خون گریه کن خون

 

 

اگه علاقه داشتی میتونی یه سر به این مطلب هم بزنی: داستان تولد فریدون در شاهنامه به نثر ساده

 

 

کلام آخر

 

درفش کاویانی در طول تاریخ سیاسی ایران همواره نقش محوری داشته است. از دوران ساسانیان که به عنوان پرچم رسمی کشور به کار می رفت، تا دوران معاصر که نماد مقاومت و هویت ملی شده، این درفش پیام آور مفاهیمی فراتر از یک پرچم ساده بوده است. با جستجو در میان آثار نویسندگان و شاعران می توان تاثیر درفش کاویانی در ادبیات معاصر، هنر و حتی شعارهای سیاسی را به عنوان سمبل مقاومت و ملی گرایی یافت و پی برد برای ایرانیان این نماد از گذشته تاکنون الهام بخش مبارزات عدالت طلبانه بوده است.

 

پریسا سعادت وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *