معرفی و تحلیل نمایشنامه جان گابریل بورکمن اثر ایبسن

تحلیل نمایشنامه جان گابریل بورکمن

نمایشنامه جان گابریل بورکمن اثر برجسته ی هنریک ایبسن، یکی از آخرین آثار این نمایشنامه نویس بزرگ است که در آن سقوط اخلاقی در قالب درامی چندلایه به تصویر کشیده می شود. این اثر داستانی درباره ی جاه طلبی های انسان و تلاش برای بازیابی جایگاه از دست رفته در جامعه است. در این اثر، شخصیت های نمایشنامه، هر یک به نوعی درگیر تضادهای درونی و اجتماعی هستند که در ادامه با تحلیل نمایشنامه جان گابریل بورکمن، به آن ها خواهیم پرداخت.

 

خلاصه ی نمایشنامه ی جان گابریل بورکمان

نمایشنامه با خانم بورکمن آغاز می شود که در انتظار بازگشت پسرش، اهارات، است. اما به جای او، اِلا، خواهر خانم بورکمن، وارد خانه می شود. رابطه ی دو خواهر پر از تنش است و در طول داستان مشخص می شود که زمانی که جان گابریل بورکمن در زندان بوده، اِلا، اهارات را که کودکی بیش نبود نزد خود بزرگ کرده است. اکنون اِلا به بیماری شدیدی مبتلاست و می داند که زمان زیادی برای زندگی ندارد.

از سوی دیگر، جان گابریل بورکمن که روزگاری بانکی معتبر و صاحب نفوذ بوده، پس از ورشکستگی و گذراندن دوره ی زندان، در انزوای کامل در طبقه ی بالای خانه ی خانم بورکمن زندگی می کند. خانم بورکمن، با تمام وجود در تلاش است که اهارات را کنار خود نگه دارد، اما اهارات قصد دارد از زیر نفوذ مادرش خارج شود و زندگی مستقلی برای خود بسازد.

 

ساختار در تحلیل نمایشنامه جان گابریل بورکمن

 

نمایشنامه جان گابریل بورکمن یکی از آثار مهم و معروف هنریک ایبسن است که به شیوه ای روانکاوانه به بحران های خانوادگی، شکست های شخصی و پیچیدگی های روابط انسانی می پردازد. این نمایشنامه چهار پرده ای، ساختاری منسجم دارد که در هر پرده ، تعارض های شخصیت ها را عمیق تر و پیام های کلیدی نویسنده را روشن تر می کند.
ساختار کلی اثر بر پایه تقابل ها و کشمکش های درونی و بیرونی بنا شده است:

  • تقابل بین جاه طلبی فردی و روابط خانوادگی
  • کشمکش میان گذشته و حال
  • تضاد بین آرزوهای بلندپروازانه و واقعیت های تلخ زندگی

 

شخصیت ها در تحلیل نمایشنامه جان گابریل بورکمن

 

جان گابریل بورکمن

او شخصیت اصلی نمایشنامه است؛ مردی که زمانی مدیر یک بانک موفق بوده و به دلیل تصمیمات جاه طلبانه و سواستفاده از سرمایه های دیگران، به زندان افتاده است. بورکمن پس از آزادی، در انزوای طبقه ی بالای خانه ی همسرش زندگی می کند و همچنان به رویاهای جاه طلبانه ی خود دل بسته است. او شخصیتی مغرور و خودمحور است که از درک عمیق رنج های اطرافیانش عاجز مانده. درواقع بورکمن پس از گذشت سال ها، تبدیل به نمادی از انسانی شده که به خاطر آرزوهای بزرگ، روابط انسانی خود را قربانی و در نهایت با شکست های سنگین رو به رو گشته است.

 

اِلا رنتهایم

خواهر خانم بورکمن که زمانی عاشق جان گابریل بوده و حتی ثروت خود را برای کمک به او در اختیارش قرار داده است. او پس از خیانت بورکمن، زندگی اش را وقف بزرگ کردن اهارات می کند. اِلا با حس فداکاری اش نمادی از عشقی است که در برابر خودخواهی و جاه طلبی می ایستد. او هرچند که شخصیتی مهربان دارد اما مصمم است تا نفوذ خود را بر اهارات حفظ کند و پیش از مرگ، او را به زندگی خود برگرداند.

 

خانم بورکمن

همسر جان گابریل که سال ها در سکوت و رنج زندگی کرده و پس از خیانت های بورکمن، از او دوری می کند. او با وجود همه اتفاقات، تمام عشق و امید خود را بر پسرش، اهارات، متمرکز کرده است. خانم بورکمن نمادی از عشقی مالکانه است که از ترس تنهایی و شکست شکل گرفته است. او شخصیتی سرسخت دارد که تمام زندگی اش را وقف کنترل و تسلط بر پسرش کرده است.

 

اهارات در نمایشنامه جان گابریل بورکمن

شخصیت اهارات در تحلیل نمایشنامه جان گابریل بورکمن نمادی است از نسل جدیدی که زیر بار سنگین گذشته و آرزوهای والدین خود له می شود. او نقطه ی تلاقی کشمکش های خواهران و والدینش است و به شکلی تلخ، نشان دهنده ی تاثیر ویرانگر جاه طلبی های نسلی است که خود را قربانی قدرت، انتقام و عشق کرده اند. رفتن اهارات در پایان پرده سوم و عدم حضور او در پرده چهارم، نمادی از جدایی نسل ها و شکست والدین در کنترل آینده فرزندانشان است.

اهارات با رفتنش پیام روشنی می دهد: زندگی ادامه دارد، اما نسل جدید راه خود را خواهد رفت و نمی توان آن ها را در گذشته گرفتار کرد. کمابیش مانند شخصیت مورین در نمایشنامه ملکه زیبایی لینین که قصد دارد با ترک خانه برای خود آینده بهتری بسازد اما فاجعه به بار می آورد! برای مطالعه تحلیل نمایشنامه ملکه زیبایی لینین می توانید وارد لینک شوید.

 

 

تحلیل پرده چهارم 

پرده پایانی در تحلیل نمایشنامه جان گابریل بورکمن اهمیت ویژه دارد زیرا سرنوشت شخصیت ها به اوج می رسد. جان گابریل، که نمی تواند خود را با واقعیت شکست و ناتوانی اش در بازسازی زندگی اش وفق دهد، به همراه اِلا در تاریکی شب قدم می زند و در نهایت بر روی نیمکتی به کام مرگ فرو می رود. این مرگ را می توان نمادی از پایان دوران جاه طلبی و انزوای او دانست. جان گابریل، که روزگاری بر قدرت و سرمایه داری تکیه داشت، در نهایت به پوچی و نابودی می رسد.

 

ایبسن نشان می دهد که قدرت طلبی بدون درک عمیق از روابط انسانی می تواند به انزوای عاطفی و در نهایت شکست منجر شود. جان گابریل نمادی از افرادی است که گذشته شان را نابود کرده و هیچ ابزار واقعی برای بازسازی آینده ندارند. تحلیل نمایشنامه جان گابریل بورکمن تضاد بین عشق و مالکیت را به تصویر می کشد. اِلا و خانم بورکمن هر دو به نحوی می خواهند اهارات را کنترل کنند، اما اهارات با تصمیم به ترک خانواده، سوالی را مطرح می کند که به نظر می رسد همان سوال ایبسن است: آیا ارزش های اجتماعی، شرافت و قدرت می توانند جایگزین عشق و درک واقعی شوند؟

پریسا سعادت وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک نظر