نگاهی به کتاب مادام بوواری: نبردی محکوم به شکست

نگاهی به کتاب مادام بوواری

کتاب مادام بوواری، مشهورترین اثر گوستاو فلوبر، یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان قرن هجدهم اروپا، بارها از منظرهای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. فلوبر نوشتن این رمان را سرخورده از نوشته قبلی اش، یعنی متن اولیه وسوسه آنتونیوس قدیس، که از قرائت آن برای دوستانش واکنش خوبی نگرفته بود، آغاز کرد و نوشتن آن چهار سال و هفت ماه و یازده روز طول کشید. در ادامه به معرفی و تحلیل کتاب مادام بوواری خواهیم پرداخت.

 

معرفی کتاب مادام بوواری اثر گوستاو فلوبر

در ادبیات معاصر فرانسه زمانی که اصطلاح رمان نو برای برخی نویسندگان آن دوره به کار برده شد، نویسندگان این سبک درباره تاثیر فلوبر رساله ها و مقاله های زیادی که دغدغه توصیف فلوبر یا همان فرمالیسم فلوبری محورشان بود، نوشتند. به جز در زمان انتشار رمان که مورد قهر بسیاری واقع شد، از سارتر که در ابله خانواده تلاشی ناموفق برای مارکسیستی کردن فلوبر به خرج داد تا جولین بارنز که معتقد است مادام بوواری بهترین رمانی است که تاکنون نوشته شده، کم تر نویسنده ای می شود پیدا کرد که به نحو خودش شیفته مادام بوواری نباشد.

عیش مدام نوشته ماریو بارگاس یوسا، نویسنده ادبیات آمریکای لاتین از دقیق ترین آثاری است که کتاب مادام بوواری را با وسواسی عاشقانه بررسی می کند. جدا از هر نگاهی که هر نویسنده با آینه خودش به مادام بوواری دارد، شاید بهترین توصیفی که می توان از این کتاب داشت را ولادیمیر ناباکوف آورده باشد:

«استادی با قدرت هنرمندانه فلوبر موفق می شود جهان نکبت بار پر از آدم های شیاد و فیلیستین و میان مایه و ظالم و بانوان گمراه آفریده خود را به یکی از کامل ترین آثار داستانی شاعرانه ای که می شناسیم تبدیل کند.»

 

خلاصه کتاب مادام بوواری

رمان با شارل بوواری و در نوجوانی او آغاز می شود و به زمانی که او پزشک شده است می رسد. شارل که پیش از این با همسر بیوه اش چهارده ماه زندگی کرده و بعد از فوت او تنها زندگی می کند، اِما را در مزرعه پدری اش ملاقات و با او ازدواج می کند. اِما، عاشق شارل می شود اما پس از ازدواج احساس خوشبختی نمی کند. دختری به دنیا می آورد که نام او را برت می گذارد. روزها کتاب می خواند و خودش را جای شخصیت ها تصور می کند و خیالبافی می کند.

 

با آمدن لئون دو پویی به عنوان منشی دفتردار، زندگی اِما از حالت کسالت بار خود خارج می شود. اِما عاشق او می شود اما پیش از آن که رابطه ای میان آن ها شکل بگیرد، لئون به پاریس می رود. با رفتن لئون، دوباره ابر سیاهی روی زندگی اِما می افتد. روزها رمان می خواند و به پنجره زل می زند. تا این که روزی سر و کله رودولف بولانژه، جلوی در خانه شان پیدا می شود که برای اِما یادآور معشوقه اش است.

 

رودولف بعد از آن که با اِما ساعات زیادی را در مهمانی می گذراند، شش ماه از او دور می ماند و بعد برمی گردد و اِما را عاشق خودش می کند و این آغاز رابطه آن هاست. رودولف بعد از مدتی نامه ای برای اِما می گذارد و او را ترک می کند. اِما بعد از مواجهه با این نامه دچار حمله عصبی شدیدی می شود. همین حمله است که شارل را متقاعد می کند تا از روآن بروند بلکه حال روحی اِما بهتر شود. در این برهه، اِما به مسیح و انجام کارهای خیر اغراق آمیز روی می آورد.

 

ترجمه کتاب مادام بوواری

ترجمه کتاب مادام بوواری

 

دیدار دوباره اِما و لئون در سالن تئاتری که به اصرار شارل آن جا رفته اند، اتفاق می افتد. رابطه اِما و لئون بعد از این دیدار بیش تر پیش می رود و دیدارهای مخفیانه اِما با او در هتل را رقم می زند. اِما ولی باز هم احساس خوشبختی نمی کند. بدهی سنگین بالا می آورد. از لئون کمک می خواهد، اما خبری از او نمی شود. از رودولف کمک می خواهد، او کمکش نمی کند. شارل از ماجرای توقیف اموال با خبر می شود. اِما آرسنیک می خورد و صحنه دردناک مرگ اِما به درخشندگی تمام تصویر می شود.

 

اِما در لحظات نهایی زندگی اش متوجه می شود که شارل چقدر دوستش داشته است. روایت مثل آغازش که در نوجوانی شارل می گذرد، با شارل بوواری به پایان می رسد. شارل پس از مرگ اِما به این فکر می کند که او را در لباس عروسی اش با تاجی روی سرش دفن کنند. بعد از آن هر روز او را در رویاهایش می بیند. زیر فشار پرداخت سفته ها اسبش را می فروشد و در انتها بی دلیل می میرد و روایت با توصیف آینده دردناک برت پایان می یابد.

 

اِما و هویت مردانه او

زمان خواندن کتاب مادام بوواری همیشه چیزی در شخصیت اِما بود که در عین حال که با او احساس همذات پنداری شدیدی می کردم، بسیار برایم آشنا بود. نمی توانستم بفهمم دقیقا کدام وجه شخصیت اوست که با حالتی بیمارگونه من را با خود همراه می کند و روزهایی می شود که از هیچ جا سراغم می آید و توجیهم می کند که کاری شجاعانه که معمولا در خود عناصری خودتخریبگر دارد را انجام دهم. یوسا در عیش مدام درباره اِما چنین می گوید که

در پشت زنانگی تمام عیار این زن جوان، نرینه ای بااراده و مصمم پنهان شده است.

یوسا اشاره می کند که اِما به لباس هایش بخش هایی مردانه اضافه می کند و صحنه ای را که اِما بعد از رابطه اش با رودولف با سیگاری کنج لب به خیابان می رود، انگار که بخواهد مردم را مبهوت کند، یادآور می شود. بعد از مرور نوشته یوسا متوجه شدم عنصری که در اِما شیفتگی من را بر می انگیخت همان چیزی است که من را مجذوب فیلم های نوآر می کند. کاراکتر اِما از جنبه هایی شباهت زیادی به فم فاتال های (femme fatal) نوآرها دارد.

 

اگه به تهیه کتاب مادام بوواری علاقه داری، میتونی از لینک قرار داده شده اقدام کنی

 

اگه به تهیه کتاب صوتی مادام بوواری علاقه داری، میتونی از طریق این لینک اقدام کنی

 

وجه ظاهری به کنار، مادی گرایی او، اراده و نترس بودنش در به دست آوردن آن چه می خواهد، اصرار ترحم برانگیزش بر آن و اضطراب شدیدی که در کل رمان راه گریزی از آن ندارد، شاید شاخص ترین موارد هستند. اِما به  فریبکاری عادت دارد و از همان ابتدا سیگاردانی را که با تماشایش به رویا فرو می رود را از شارل پنهان می کند. از شاخص ترین ویژگی های شخصیت های زن فیلم های نوآر ، وسوسه رسیدن به حد غایی ارضای شهوتی سیراب نشدنی است که همراهش خودتخریبگری می آرود.

آن ها خود را در برابر وحشتناک ترین و خطرناک ترین افراد قرار می دهند تا فقط به آن چه که می خواهند دست پیدا کنند. خود را فاقد ارزش می کنند، مانند اِما ممکن است دنبال معشوق خود بروند و معمولا اولین قدم را برای عشق ورزی برمی دارند. اِما هم بیش از هر چیز اغواگری است که تن به شی شدگی خود داده است. وجه اروتیک شخصیت او که یوسا مثال های دقیقی از آن در کتاب خود می آورد عنصری جدانشدنی و غیرقابل انکار در اوست.

 

گوستاو فلوبر- کتاب مادام بوواری

گوستاو فلوبر- کتاب مادام بوواری

 

راهی بهتر از معرفی اِما و ورودش به داستان نبود، مگر تصویر زیبایی او از چشمان شارل بوواری. در تمام کتاب اِما از چشم مردان مختلف دیده می شود و این خودش است که خود را در معرض این نگاه ها قرار می دهد. اِما خود نیز آنقدر شیفته اشیا می شود که در نهایت بدهی هایی که باید بابت خرید آن ها باید بپردازد عنصری است که راه خودکشی اش را هموار می سازد.

کورتیوس، لیبرال فرانسوی هم دوره فلوبر، زمانی که بالزاک را با فلوبر مقایسه می کند، چنین می آورد:« بالزاک با شور و شوقی فراوان به زندگی علاقه دارد و آتش درون خود را به ما منتقل می کند؛  فلوبر دل آشوبه خود را به ما می دهد.»  این دل آشوبه دقیقا همان حس مشترکی است که هنگام خواندن کتاب مادام بوواری و تماشای فیلم های نوآر که با اضطراب عجین شده اند در من پدیدار می شود و چنان لذتی با خود دارد که در هیچ جای دیگر نمی شود مانندش را پیدا کرد.

 

اگه علاقه داشتی میتونی به این مطلب هم سر بزنی: نگاهی به رمان پاییز فلوبر

 

نبرد محکوم به شکست اِما در برابر خود

یوسا در عیش مدام می گوید این حرص تملک مادیات است که سقوط اِما را شتاب می بخشد. اِما سرشار از سرخوردگی است. همیشه دارد حسرت می خورد و هرگز احساس خوشبختی نمی کند. یوسا تراژدی اِما را در آزاد نبودن او می بیند و زن بودن او را یکی از دلایل اصلی نرسیدن اِما به آن می داند. این تعبیری پذیرفتنی است اما شاید تعبیر آزادی چندان با تصویری که من از اِما در ذهن می سازم سازگار نباشد.

در ذهن من، این شی وارگی تحمیلی که از ابتدای رمان بر زندگی اِما سایه افکنده است چیزی است که او را به نابودی می کشاند. اِما تا جایی پیش می رود که پول هتلی که محل دیدارش با لئون است را می پردازد و برای دیدار رودولف تا خانه اش دنبالش می رود. اعمال قهرمانی و شجاعت و آزادگی ظاهرا صفاتی مردانه هستند. شاید دلیل تراژدی اصلی اِما کسانی هستند که به آن ها دل می بندد. به قول ناباکوف فاسق ها ازخودراضی و مبتذلند، همسرش شارل هم فیلیستینی است رقت انگیز.

 

اگه به تهیه کتاب مادام بوواری و مطالعه کامل این رمان علاقه داری، میتونی از لینک قرار داده شده اقدام کنی

 

از نظر یوسا اِما در مقام زن، محکوم به سرخوردگی و ناکامی هماره است و در مقام مرد نیز همین طور چون شیفته دنیایی رویایی با شور و شهوت است اما تنها در صورتی به آن دنیا دست می یابد که عاشق خود را بدل به موجودی هیچ کاره کند، موجودی که قادر نیست با خصال مردانه ستایش و احترام او را جلب کند. در ناخودآگاه اِما عنصری مانع حرکت او به سمت بیرون آمدن از وضعیتی که در آن خوشبخت نیست می شود و من آن را ناشی از این می دانم که او هرگز نمی پذیرد که به خود ارزشی بیش از یک شی ببخشد.

ستیزی که اِما دارد گویی نوعی انتقام علیه جهانی است که این شی وارگی را بر او تحمیل کرده است. این انتقام اِما بیش از هر چیز خود او را نابود می کند و همین است که از آن نبردی محکوم به شکست می سازد. یوسا معتقد است تنها همین مردانند که به او فرصت می دهند بندهای بردگی را که هم جنسان او در واقعیت داستانی اسیر آنند در هم بشکند و از نظرش زندگی در جهانی این چنینی برای زنی مانند او به راستی ناممکن است.

ذهن خوشبین من اما دلش می خواهد شخصیتی شبیه به سم اسپید یا فیلیپ مارلو که از نظر فکری بیشتر با اِما هم قواره باشد در برابرش قرار دهد تا جلوی خودکشی اش را بگیرد.

 

کلام آخر

کتاب مادام بوواری یکی از درخشان  ترین آثار ادبی است که تعداد مقالات و کتاب های فوق العاده در نقد و بررسی اش آن قدر زیاد است که توصیه به خواندن این کتاب مضحک به نظر می آید. شاید در این متن به مسائل زیادی که اهمیت کتاب مادام بوواری را نشان می دهند پرداخته نشده باشد، اما سعی ام در این متن بر آن بود تا مواجهه ای شخصی تر با اثر ارائه دهم. یوسا می گوید که بارها که از زندگی ناامید شده، با خواندن صحنه خودکشی اِما به زندگی بازگشته و به قول خودش اِما مرده تا او زندگی کند.

 

برای من اِما بوواری، تصویری محکم و پرغرور از زنانگی است که بدون هیچ بازیگوشی بی منطقی که معمولا در شخصیت های زن آن ها را غیر قابل اتکا می کند، با در معرض دید و دسترس قرار دادن تمام خود، به دفاع از وجودش می پردازد و با آن که با هر بار خواندن رمان دلم می خواهد مرد قابل تری در برابرش قرار دهم، اما ته وجودم می دانم که شخصیت اِما اصلا از آن رو چنین ماندگار است که در برابر شارل، لئون، رودولف و شخصیت های فرعی تر که هر کدام به بهترین وجه تصویر شده اند قرار گرفته است.

 

منابع

دیکوز، اندرو (۱۴۰۱). خیابان بی نام: تاریخچه ی فیلم نوآر کلاسیک آمریکا. ترجمه حمیده معین فر. تهران: اختران

فلوبر، گوستاو (۱۴۰۲). مادام بوواری. ترجمه مهدی سحابی. تهران: نشر مرکز

نابوکف، ولادیمیر (۱۴۰۰). درسگفتارهای ادبیات اروپا. ترجمه فرزانه طاهری. تهران: نیلوفر

یوسا، ماریو بارگاس (۱۳۸۶). عیش مدام. ترجمه عبدالله کوثری. تهران: نیلوفر

هلیا هنرمند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک + هفت =

یک نظر

  • امیرحسین ناصری گفت:

    نقد و معرفی جذابی بود. مقایسه تم فیلم‌های نوآر با شخصیت اِما برام غیرمنتظره ولی نقطه عطف مقاله بود. ممنون از خانم هنرمند برای قلم روان و گیرایشان.