خلاصه و تحلیلی از داستان نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ

داستان نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ

نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ یکی از معروف ترین آثار در ادبیات نمایشی است که با نگاهی رئالیستی، مفاهیمی مثل دروغ، ترس و ناکامی را در یک خانواده به تصویر می کشد. این نمایشنامه با تمرکز بر شخصیت هایی زخم خورده که از هم دور افتاده اند، تماشاگر را با حقیقت هایی تلخ زندگی رو به رو می کند. در ادامه برای مطالعه خلاصه و تحلیلی از داستان نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ با ما همراه باشید.

 

نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ نوشته کیست

نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ یکی از مشهورترین آثار تنسی ویلیامز، نویسنده برجسته ی آمریکایی، است. ویلیامز که با نگاهی عمیق به روان انسان و روابط خانوادگی شناخته می شود، این نمایشنامه را در سال ۱۹۵۵ منتشر کرد و برای آن جایزه ی پولیتزر دریافت نمود.

 

داستان نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ از مهم ترین آثار ادبیات نمایشی قرن بیستم به شمار می آید و به خاطر پرداختن به موضوعاتی مثل دروغ، ریا، بحران های عاطفی و بیگانگی درون خانواده، جایگاه ویژه ای در تاریخ تئاتر دارد. تنسی ویلیامز در آثارش واقعیت های تلخ زندگی را با لحنی شاعرانه و گاه تراژیک نشان می دهد و شخصیت هایی خلق می کند که در میان آرزوها و شکست های فردی گرفتار شده اند.

 

خلاصه داستان نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ

داستان نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ روایت یک روز پرتنش در زندگی خانواده ای ثروتمند در جنوب آمریکا است. در مرکز این خانواده، بیگ ددی قرار دارد، مردی سالخورده که به تازگی از سفری برای معاینه بیماری اش برگشته و خانواده اش امیدوارند بیماری او خوش خیم باشد. اما واقعیت این است که بیگ ددی به سرطان مبتلا شده و به زودی خواهد مرد.

 

ترجمه داستان نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ

ترجمه داستان نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ

 

دو پسر او، بریک و کوپر، همراه همسرانشان در املاک خانوادگی جمع شده اند. بریک، پسر محبوب بیگ ددی، ورزشکاری سابق است که به دلیل مرگ دوست صمیمی اش اسکیپر و احساس گناه و سرخوردگی، به الکل پناه برده و رابطه اش با همسرش مگی یا مارگارت (که به او لقب گربه داده شده) تیره شده است. مگی که از بی محبتی بریک خسته شده و از تهدیدهای مربوط به از دست دادن سهم ارث می ترسد، تلاش می کند بریک را وادار کند تا رابطه شان را بازسازی کند و از این طریق بتوانند وارثی برای خانواده به دنیا بیاورند.

 

از طرف دیگر، کوپر و همسرش که فرزندان متعددی دارند، می خواهند جایگاه خود را در دل بیگ ددی محکم کنند و سهم بیشتری از ارث ببرند. در طول داستان، دروغ ها، حسادت ها، و رازهای پنهان یکی یکی برملا می شود، از جمله بیماری واقعی بیگ ددی و بحران هویتی بریک. در نهایت، در فضایی مملو از دروغ و تظاهر، مگی تصمیم می گیرد برای نجات زندگی شان حتی شده با دروغ گفتن درباره بارداری اش، آینده ای جدید برای خود و بریک بسازد.

 

تحلیل داستان نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ

داستان نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ، نمایشی است از کشمکش های درونی انسان، فروپاشی امیدها و ترس های پنهان. بریک، ستاره سابق فوتبال، که پس از مرگ دوست صمیمی اش به الکل پناه برده و مگی، زنی که برای نجات زندگی مشترک شان می جنگد، در مرکز این درام قرار دارند.

 

گربه روی شیروانی داغ مثل دیگر آثار تنسی ویلیامز، تصویری تلخ از فروپاشی خانواده سنتی آمریکایی ارائه می دهد؛ خانواده ای که زیر فشار حرص، رقابت و خودخواهی، انسجام خود را از دست می دهد. می توان گفت شخصیت پردازی یکی یکی از قوی ترین بخش های این نمایشنامه است. ویلیامز با حساسیتی روانشناسانه، آدم هایی را خلق می کند که نه کاملا خوب اند و نه کاملا بد. بلکه در کشمکشی بی پایان با خود و دیگران به سر می برند. تقابل بریک، شخصیتی سرشار از سکوت و خشم خاموش، و مگی نمادی از نترس بودن و میل برای جنگیدن، رابطه ی پیچیده ای از آنها می سازد که محور نمایش را تشکیل می دهد.

 

فیلم گربه روی شیروانی داغ

فیلم گربه روی شیروانی داغ

 

در داستان نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ، برخلاف انتظار حتی زمانی که مرگ قریب الوقوع پدربزرگ مطرح می شود، ما سوگواری واقعی نمی بینیم. خانواده به جای غم، بر سر ارث و دارایی درگیرند. این حذف سوگواری یکی از نشانه های مهم بحران انسانی در این متن است. نویسنده نشان می دهد انسان های مدرن، حتی توان سوگواری واقعی را هم از دست داده اند و مرگ فقط یک بحران مالی یا اجتماعی برایشان است، نه یک بحران وجودی.

این بحران در شخصیت ها، در فضاسازی نمایشنامه نیز قرار داده شده. ویلیامز بارها از اصوات پس زمینه مثلا صدای رعد، صدای شکستن شیشه یا صدای خنده ی اجباری استفاده می کند تا نشان دهد که شخصیت ها در دنیایی که پر شده از سرکوب های بیان نشده زندگی می کنند و محاصره شده اند. این صداها، مثل سایه ها، فضای روانی نمایشنامه را خفه و سنگین می کند. این تکنیک تقریبا به شکل نامرئی در اثر جریان دارد و علاوه بر بازتاب دادن احساست شخصیت ها، به خواننده حس اضطراب القا می کند.

 

اگه به تهیه نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ علاقه داری، میتونی از همین لینک اقدام کنی

 

نمایشنامه عملا سه پرده دارد اما برخلاف ساختار سنتی، هیچ کدام از پرده ها پایان بندی واقعی یا “حل بحران” ندارند. هر پرده فقط زخم را عمیق تر می کند. انگار ساختار نمایش بر این طراحی شده که چرخه ی خودویرانگری انسان ها را بدون راه فرار به تصویر بکشد!

 

از لحاظ مفهومی، داستان نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ، همانند بسیاری از آثار ویلیامز، از جمله باغ وحش شیشه ای، بر ایده ی فرار از واقعیت تاکید دارد. در هر دو نمایشنامه، شخصیت ها دنیایی خیالی می سازند تا از تلخی های زندگی واقعی فرار کنند. چه بریک که به الکل پناه می برد و چه لورا در باغ وحش شیشه ای که خود را در دنیای حیوانات شیشه ای پنهان می کند. برای مطالعه تحلیل شخصیت پردازی در نمایشنامه باغ وحش شیشه ای می توانید وارد لینک شوید.

 

متن نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ

مارگارت: ما نباید سر یکدیگر داد بزنیم. دیوارهای این خانه گوش دارند. اما اولین بار است که بعد از مدت ها صدایت را روی من بلند کردی که به این معنی است که دیوار بی تفاوتی ات ترک برداشته، بریک.

 

پدربزرگ: بله پسر، حیوان انسان نما دیوی است که می میرد و اگر پول داشته باشد می خرد و می خرد و می خرد. به نظر من دلیل اینکه هرچیزی را می خرد این است که در ورای مغزش امیدی احمقانه دارد که یکی از آن وسایل به او زندگی جاویدان می بخشد، ولی چنین اتفاقی نمی افتد.

 

بریک: می خواهم با خودم خلوت کنم تا صدای کلید را در سرم بشنوم و آن روشن نمی شود مگر اینکه تنها باشم یا با کسی حرف نزنم.

تیم نویسندگان وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نه + 7 =